به گزارش شهرآرانیوز؛ توئیتر در میان پلتفرمهای اجتماعی دنیای مجازی شهرت خاصی در بدشانسی دارد. این شبکه اجتماعی هرگز نتوانست بازدهی سرمایه دلاری رقبایی مانند فیسبوک یا اینستاگرام را رقم بزند. این پلتفرم هرگز در عمر دهسالهاش بهعنوان شبکه جدید و جذاب شناخته نشد و حتی وفادارترین کاربران توئیتر هم آن را نقد میکنند.
سرمایهگذاران این پلتفرم نیز بسته به ۳۰۰ میلیون کاربر فعالشان با حساسیت بیشتری کار را دنبال میکنند، زیرا از لحاظ امکانات، درآمد بهازای کاربر و ابزارهای درآمدزایی از رقبایشان عقبترند. بسیاری از افراد دستکم بخشی از درآمدشان را از طریق توئیتر کسب میکنند، اما همچنان تمایل دارند بخش عمده درآمدشان را بیرون از این شبکه کسب کنند و به همین ترتیب، توئیتر سهمی از این درآمدها نخواهد داشت.
اما این روند ممکن است تغییر کند. توئیتر درحال کار روی ویژگیای با عنوان «دنبالکردن ویژه» یا «Supper Follow» است. با فعالسازی این ویژگی، کاربران میتوانند از شخصیتهای محبوبشان در این شبکه حمایت کنند. همچنین این شبکه سرویس خبررسانی Revue خریده و آن را با توئیتر در کنار برخی دیگر ابزارهای درآمدزایی ادغام کرده است. پس از خروج جک دروسی، مدیرعامل و همبنیانگذار، از هیئتمدیره توئیتر، شاید بهتر باشد در سال ۲۰۲۲ نگاه دوبارهای به این شبکه بیندازند.
اگر در سال ۲۰۲۱ همه تلاشتان را به کار گرفتید تا از ادبیات و گفتمان NFTها یا همان توکنهای غیرمثلی دور بمایند، در حقیقت از فضای نوآوریهای اهالی دنیای فناوری دور ماندهاید. بهطور خلاصه NFT یعنی توکنی که شبیه هیچ توکن دیگری نیست. تاکنون آنچه در دنیای رمزارزها عرضه شده، یکسان بوده است، یعنی هر بیتکوین مشابه بیتکوین دیگر است؛ اما توکنهای NFT منحصربهفردند؛ بنابراین NFTها به ابزار محبوبی برای اثبات «مالکیت» نوع خاصی از هنر دیجیتال در دنیای بلاکچین تبدیل شدند؛ از صحنههای گلزنی در لیگ بسکتبال آمریکا گرفته تا نمایههای میمون معروف و هنرهای ابتکاری که در این دنیا عرضه شدهاند.
هواداران این صنعت از ویژگیهای آن برای مالکیت هنر دیجیتالی بهره میبرند که افراد را به درآمدزایی مستمر از خلاقیت و NFT که در مالکیت آنهاست، قادر میسازد. اما در سوی دیگر، بدبینها میگویند همه این ویژگیها پیشتر نیز وجود داشته و بدون هرگونه استفادهای از NFTها امکانپذیر بودهاند. این امر بهواسطه حمایت از حقوق مؤلفان (قانون کپیرایت) پیش از این نیز وجود داشته است. در حقیقت مالکیت یک NFT صرفا حق مالکیت کاربر را در فضای بلاکچین و شرایط و فضای مرتبط با آن اثبات میکند. حتی همین ادعا نیز میتواند قانونی یا غیرقانونی باشد، چراکه به میزان دقت و حساسیت فروشنده بستگی دارد.
اگر افراد صرفا بهدلیل ارزش هنری آثار ارائهشده اقدام به خرید NFTها کنند و بهای آن را افزایش دهند، میتوان به روند صعودی و باثبات ارزش آن امیدوار بود. اما اگر افراد فقط به امید آنکه روزی بالاخره فرد دیگری پیدا میشود تا آن را با قیمت بالاتری بخرد، برای خریدش اقدام کنند، بسیاری از افراد حاضر در این بازار با ضررهای سنگینی از آن خارج میشوند. یکی از شاخصهایی که خریداران و فروشندگان این حوزه باید مدنظر قرار دهند، نرخ کارمزد پلتفرم آنهاست؛ نرخی که میتواند به صدها دلار برسد و یادآور این نکته است که همیشه میزبان حراجها (فروشگاه) برنده است!
اقتصاد تحویلدهندهها و حملونقل به بزرگترین حجم بازارش رسیده است. تحویل غذای رستورانها و اقلام مصرفی از هایپرمارکتها به منازل از زمان شیوع همهگیری همچنان در بالاترین میزان خود است و تقاضا برای خدمات تحویلی به سبک اوبر نسبت به پیش از شیوع کووید ۱۹ حدود ۲۰ تا ۴۰ درصد افزایش نشان میدهد.
اما بهنظر میرسد ارائه چنین خدماتی دیگر مانند گذشته برای شرکتهای عرضهکننده خدمات سودآور نیست.
اوبر نرخ خدماتش را در شهر لندن تا ۱۰ درصد افزایش داده است، اما همچنان برای جذب رانندگان جدید با مشکل روبهروست، زیرا پاسخگویی به نیازهای بازار در بریتانیا با ۲۰۰۰۰ راننده کفایت نمیکند. اگرچه روی کاغذ و با کمی اغماض مقداری سود در اوراق مالی شناسایی میشود، اما همچنان صدها میلیون بهصورت نقد از دست میرود.
از سوی دیگر شرکتهای ارائهدهنده خدمات برای جذب نیروی کار نیز با یکدیگر رقابت میکنند؛ استارتاپهای تحویل خریدهای فروشگاهی در ۱۰ دقیقه ازجمله این رقابتها هستند. هر یک از این ابتکارات، تخفیفهای خیرهکنندهای نیز بههمراه دارد تا نسبت به رقبا مشتریان بیشتری را نیز جذب کنند و به این ترتیب، صدها میلیون پول در این فرایند دود میشود.
خستگی و بیعلاقگی مدیرعامل سابق توئیتر، جک دروسی، از فعالیت در این پلتفرم اجتماعی تا حدودی مشهود بود؛ اما از آن مشهودتر، رشد چشمگیر پروژه شخصی او یعنی Square (سرویس پردازنده پرداختها) بود.
اگر حتی توئیتهای گاهوبیگاه دروسی در حمایت از فناوری بلاکچین را نادیده بگیرید و اینکه مالکیت او بر یک شرکت فعال در زمینه خدمات پرداختی را کافی ندانید، بد نیست بهخاطر داشته باشید که او در واپسین روزهای سال ۲۰۲۱ نام شرکتش را به «بلاک» تغییر داد؛ بنابراین انتظار میرود جک در اوایل سال ۲۰۲۲ میلادی پروژه جدیدش را مبتنی بر بلاکچین فعال کند و شگفتزده نشوید اگر فرزند شرور سیلیکنولی، پیتر تایل، همبنیانگذار PayPal، نیز در آن سرمایهگذاری کند. او نیز به شکست پولهای سنتی و کنترل حکومتها بر پول علاقهمند است.
در سال ۲۰۲۱ در چنین روزهایی شرکتهای خرید با هدف ویژه (SPACS) بر سر زبانها افتاده بودند. این شرکتها به صاحبان کسبوکارهایی کمک میکردند که میخواستند با هزینه کمتر و بدون دردسرهای پرمخاطره شرکت در فرایند عرضه اولیه، به بازار عرضه شوند. یک شرکت تأسیس میشود، درآمدزایی میکند و سپس برای دورزدن مراحل قانونگذاری با یک استارتاپ ادغام میشود. اما افراد برای ادامه سرمایهگذاری نگران هستند. از این پس بهنظر میرسد که SPACS به پایان راهش رسیده است.
بسیاری از استارتاپها در سال ۲۰۲۱ با همین سازوکار عرضه شدند، اما گزارشهای مالی حاکی از عملکرد ضعیف آنها در بازار سرمایه و ازدستدادن پول است. در چنین شرایطی در سال ۲۰۲۲ به سراغ ایده جدیدی میرویم که DAO نام دارد. سازمانهای خودمختار غیرمتمرکز بهطور معمول از رمزارز اختصاصی خودشان استفاده میکنند تا یک سکه ایجاد کنند، یک رأی دمکراتیک بگیرند، کسب درآمد کنند و از آن برای تحقق اهداف توافقشده استفاده کنند.
هواداران ایده DAO آن را جبهه جدیدی در مسیر اینترنت همگانی و مردمسالار میدانند، اما بدبینها آن را اتلاف وقت و انرژی میدانند که با توهمی از تمرکززدایی و تحمیل مخاطرات بیشمار به سرمایهگذاران کمتر مطلع باعث بالابردن هزینهها میشود. شاید حق با هر دو گروه موافق و مخالف باشد!
در دنیای فناوری مدتهاست افرادی که از عباراتی مانند «شناور» یا «آنلاین زندگی کنید» استفاده میکنند، پس از آن بدون استثنا تلاش میکنند ما را مجبور به پوشیدن یک هدست کنند. بدون تردید تلاش فیسبوک برای تشویق ما به حضور در دنیای «متاورس» به نقطه دعوت از ما برای پوشیدن هدستهای چشم «Oculus» ختم خواهد شد.
کاربران دنیای فناوری عموما از واقعیت مجازی دوری کردهاند. هدستهای سنگینوزن، حالت تهوع، محتوای ضعیف و فضای تخصصی واقعیت افزوده همه را کلافه کرده است. اما اینبار در دنیای متاورس، اینترنت شناور بهدرستی عمل خواهد کرد و بهزودی باید منتظر موج جدیدی از عرضه فناوری واقعیت مجازی باشیم.
در سال ۲۰۲۱ نیز بازیهای مستقل زیادی عرضه شدند. یکی از موفقترین آنها No Mans Sky بود که در زمان عرضه با انتقادهای زیادی روبهرو شد، اما با بهروزرسانیهای بعدی به محبوبیت خیرهکنندهای دست یافت. بازی Among Us نیز در ایام قرنطینه کرونایی در میان برترین بازیها قرار گرفت. انتظار میرود این سبک از گیمها در سال ۲۰۲۲ نیز شاهد رنسانس خود باشند.
همچنان فعالیت در اپلیکیشن تولید پادکست امن است. همه آن پادکستهایی که در ایام قرنطینه متولد شده بودند، همچنان به مسیر تولید محتوایشان ادامه میدهند.
توزیعکنندههای حرفهای و استودیوهای تولید درحال تهیه مجموعههای ارزندهای هستند و حتی افراد مستقل نیز در این حوزه فعال ماندهاند. خروجی چنین فعالیتهایی از لحاظ محتوا و اهمیت اینکه چه کسی پشت میکروفون قرار گرفته است، با رسانههای سنتی بسیار متفاوت است. درآمدزایی آنها نیز درحال افزایش است و ما باید از داستان موفقیت آن درس بگیریم.
در ظاهر امر روزنامهها نیز همچنان دستاوردهای زیادی برای عرضه دارند، اما در افق مسیر آنها ابرهای تیرهای دیده میشود. بسیاری از نشریات برتر نه بهدلیل مخالفت با فرهنگ تخاصمی، بلکه با بنزینریختن روی شعلههای این اختلافات به موفقیت رسیدهاند. نشریات نتوانستند از توئیتر مستقل شوند، بلکه از آن بهعنوان ابزاری برای جذب مشترکان بیشتر استفاده کردند.
اما مشکل بزرگتر، قیمت آنهاست. اگر شما برای اشتراک ماهانه یک نشریه ۵ پوند بپردازید، نرخی منطقی بهنظر میرسد، اما وقتی برای ۴ یا ۵ نشریه بسنجید، شما درحال پرداخت سه یا چهاربرابری خرید یک روزنامه مانند نیویورکتایمز هستید. افراد درحال بررسی بودجه و هزینههایشان هستند و میخواهند از حق اشتراکهای تلفیقی استفاده کنند؛ پرداخت حق اشتراک کمتر، عضویت نشریات بیشتر!
سرانجام و در یک تغییر جهت بزرگ، اپل کاری را انجام داد که دهههاست از آن طفره میرود. مکبوکهای پرو اپل با پورت عرضه میشوند. تاکنون همه ورودیها به دو پورت Type C و ورودی هدفون خلاصه میشدند، اما سری جدید پرو این شرکت یک پورت HDMI و حتی کارت حافظه SD نیز خواهد داشت.
ما واقعا به آینده برگشتیم!